امام صادق (ع) می فرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین به نور خداوند روشن می شود و ظلمت و تاریکی از بین می رود.
عصر امام صادق (ع) یکی از طوفانی ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاش ها و انقلاب های پیاپی گروه های مختلف، که انقلاب ابو سلمه در کوفه و ابو مسلم در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است و از دیگر سو عصر برخورد مکتب ها و ایدئولوژی ها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود که از برخورد امت اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.
1)مفضل بن عمر می گوید: شنیدم از امام صادق (ع) که می فرمود: به درستی که قائم ما هنگامی که قیام کند، زمین به نور خداوند روشن می شود و مردم از روشنی آفتاب مستغنی شوند ظلمت و تاریکی از بین می رود و مردم آن زمان عمر طولانی کنند، زمین گنج های خود را ظاهر و آشکار می کند و همه مردم آن را می بینند و طلب می کنند.
(2)؛ منذر جوزی گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود: مردم پیش از قیام ظهور حضرت قائم (ع) زجر می کشند و به بلاها و گرفتاری هایی در اثر معصیت و نافرمانی ها دچار می شوند، مانند آتشی که در آسمان پدید آید، سرخی که تمام آسمان را بپوشاند، فرورفتن زمین در بغداد، فرورفتن زمین (دیگری) در شهر بصره، خونریزی و خرابی خانه ها و از بین رفتن مردم (بصره) آنجا، ترس و وحشت عمومی میان مردم عراق به طوری که آرام نداشته باشند.
.(3) سید بن طاووس در کتاب لهوف از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: چون واقعه کربلا رخ داد، آن قدر این واقعه دل خراش بود که فریاد و ناله ملائکه بلند شد و به درگاه خدا نالیدند و عرض کردند پروردگارا این حسین پسر برگزیده و پسر دختر پیامبر تو است, خداوند سایه قائم (عج) را برپاداشت (و به ملائکه آن را نشان داد) و فرمود: به وسیله این (حضرت قائم عج) از آنها (بنی امیه) انتقام می گیرم.
(4)؛ ابان نقل می کند که اما صادق (ع) فرمود: هنگامی که قائم ما آل محمد (ع ) ظاهر شود کسی از صالح و ناصالح (از خوب و بد) نمی ماند که او را نشناسد.
(5)؛ بشیر دهان می گوید از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود: آیا می دانی اولین کاری که قائم (ع) (در مدینه انجام می دهد) چیست؟ گفتم: نه. فرمود: این دو نفر ( دو خلیفه اول و دوم ) را تر و تازه ( از قبر ) بیرون می آورد و می سوازند.
پی نوشت:
1- بحار الانوار ج 52 ص 337
2- ارشاد شیخ مفید
3- اثبات الهدی ج 7 ص 122
4- اثبات الهدی ج 7 ص 168
5- اثبات الهدی ، ج 7 ، ص 172